ما ملوانی هستیم !

جایی برای عاشقان ملوان

ما ملوانی هستیم !

جایی برای عاشقان ملوان

بررسی بوندس لیگا با ۳ لیگ دیگر اروپا

تعطیلات نیم فصل مسابقات فوتبال سراسری کشور آلمان موسوم به بوندس لیگا سبب شد تا در این فرصت بدست آمده تحلیل کوتاه و گذرایی داشته باشیم بر بوندس لیگا و آن را به 3 لیگ معتبر دیگر اروپا که متشکل از کشورهای ایتالیا ( موسوم به کالچو ) انگلستان ( موسوم به لیگ برتر ) و اسپانیا ( موسوم به لالیگا ) قیاسی بزنیم . البته لیگ پویای فرانسه ( لا شامپیونه ) که از نظر نگارنده یکی از سری مسابقات جذاب و دیدنی به شمار می رود از این لیست حذف شده و تنها به بررسی 4 لیگی که از آنها نام برده شد خواهیم پرداخت .

ذکر این نکته حائز اهمیت است که با وجود تمایلی که به بوندس لیگا دارم سعی خواهم کرد در این بررسی جانب بی طرفی حفظ شده و به هر 4 لیگ با دیده یکسان بنگرم اما حق اعتراض برای شما که خواننده این مطلب هستید همچنان محفوظ بوده و می توانید با ارائه تذکرات و نقطه نظرات خود ما را در هر چه بهتر شدن باواریا یاری فرمائید .

هر 4 لیگی که از آنها نام بردیم از جمله لیگهای بزرگ اروپا و حتی دنیا به شمار می روند که قسمت اعظم بخش ورزشی خبرگزاریهای دنیا به اخبار برخاسته از آنها تعلق دارد . کوچکترین اتفاقات این مسابقات را می توانید در لابلای جراید ورزشی مطالعه فرمائید و از چند و چون آن با خبر شوید . اما به نظر شما ایجاد جذابیت و هیجان فوتبالی که در این کشورها و در لیگ آنان رخ می دهد تا چه حد مرهون زحمت اکیپهای ورزشی موجود در آن است و چقدر آن به فعالیت رسانه ها وابسته است ؟ چگونه یک خبر کوچک در یک  تیم ، یک بحث دو جانبه بین دو بازیکن یا مربی و حتی داوران ، یک برخورد فیزیکی در تمرین و .. بدل به داغترین سوژه های مطبوعاتی می شوند ؟ این مانورهای تبلیغاتی و ژورنالیستی تا چه میزان در جذب مخاطب موثر است ؟ و اینکه آیا یک لیگ فقط با برتری فنی بر دیگری پیشی میگیرد یا مسایل دیگری در این امر دخیل می باشد ؟ و بالاخره اینکه آیا حضور بازیکنان بزرگ و به قولی ستاره ها در این رجحان نقش اصلی را بازی می کند ؟

بحثی که پیش کشیده شده است نیاز به وقت و مطالعه فراوان است که از حوصله و امکان این وبلاگ و شما خواننده محترم خارج است و البته من نیز تخصصی در این زمینه ندارم لذا فقط به آمار اطمینان می کنیم و از دید فنی به این 4 لیگ بزرگ می نگریم .

من همیشه سعی کرده ام فوتبال اروپا را دنبال کنم بالطبع بوندس لیگا لیگ مورد علاقه ام بوده و وقت بیشتری برایش صرف کرده ام اما همیشه این سوال برایم پیش آمده است که چرا توجهی که به کالچو ، لیگ برتر و لالیگا می شودبا نگاهی که به بوندس لیگا می شود متفاوت است ؟ و چرا این لیگ در درجه اهمیت کمتری نسبت به بقیه برخوردار است ؟ سوالم را با خیلی ها در میان گذاشته ام که معمولاً همه نظراتی مشابه آنچه که در ادامه خواهم گفت داشته اند .

1 ) بوندس لیگا نسبت به سایر لیگها کم گل و کم حادثه است

2 ) در بوندس لیگا همیشه تیم برنده مشخص است و در نتیجه جذابیتی وجود ندارد

3 ) در بوندس لیگا هیجانی در صدر و قعر وجود ندارد و از هفته ها قبل تر قهرمان مشخص است

4 ) بوندس لیگا یک لیگ فیزیکی و محکم است که در نتیجه آن تعدد کارتهای زرد و قرمز بازی را از جذابیت خواهند انداخت .

5 ) میزان جذب تماشاگر در استادیوم های آن کم است و کلاً خود آلمانها هم از لیگشان حمایت نمی کنند .

6 ) بیشتر بازیکنان آن از سری فوتبالیستهای نه چندان مطرح و درجه دوم تشکیل یافته اند

 7 ) ...

اینها نظراتی است که در اکثر جرائد داخلی و کارشناسان فوتبال و در میان عامه مردم دیده می شود اما آیا به راستی اینگونه است ؟ برای یافتن جواب کافیست به آمار ارائه شده بنگرید .

جدول اول مربوط به تعداد بازیهای انجام شده و مورد مقایسه در این موضع است و صرفاً جهت اطلاع از تعداد بازی در هر لیگ ترسیم شده است .

جدول دوم به بررسی گلهای زده هر لیگ پرداخته که سطر به سطر پیش می رویم . سطر اول به خوبی نشان دهنده اشتباه تمام کسانی است که فکر می کند بوندس لیگا از بقیه لیگها کم گل تر است که همتنگونه که مشاهده می فرمائید نه تنها می توان گل زده بیشتری را در بازیهای بوندس لیگا دید بلکه تفاوت زیاد این میانگین گل زده با دو لیگ اسپانیا و انگلستان موید برتری محسوس نسبت به این دو است . در این قسمت ایتالیا با 56/2 گل در هر بازی بعد از بوندسلیگا قرار میگیرد . اما بخش بعدی یعنی فراوانی گلها در دو نیمه که قبل از بررسی ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در صورت تقسیم گل زده در هر دو نیمه می توان به روند متعادل گلزنی در کل بازی رسید . به طور مثال در لا لیگا میانگین گل زده در نیمه اول 93/0 و در نیمه دوم 51/1 گل میباشد این یعنی اینکه نیمه اول کم گل و نیمه دوم پر گل خواهیم داشت . آیا شما مایلید یک نیمه در انتظار گلزنی در نیمه بعد بمانید یا ترجیح می دهید در هر دو نیمه لذت ببرید ؟ تقریبا هر سه لیگ آلمان ، ایتالیا و انگلستان از نظر تقسیم گل در هر نیمه در یک سطح می باشند که البته وضعیت آلمان و انگلستان از ایتالیا بهتر می باشد . ردیف 4 و 5 این جدول این ادعا را که نتایج آلمان قابل پیش بینی است را باطل می کند چرا که آمار نشان دهنده این است که حتی تیمهای میهمان هم در هر بازی از شانس گلی تقریبا مساوی میزبان برخوردارند و حاشیه امنیتی که میزبان در 3 لیگ دیگر دارد در این لیگ دیده نمی شود . آیا این به جز جذابیت نیست ؟ در 3 لیگ دیگر تیمهای میزبان برتری گلزنی قابل توجهی نسبت به همتای میهمان خود دارند که در آلمان این نقص وجود ندارد .

جدول شماره 3 هم به برسی کارتهای زرد و قرمز می پردازد . آمار به خوبی گویای همه چیز است . امیدوارم با دقت به بذل و بخشش کارت های قرمز و زرد در اسپانیا و ایتالیا بنگرید .

این هم جدول آخر که آمار نتایج میهمان و میزبان را نمایش می دهد . تعدد تساوی در بوندس لیگا ضعف آن به شمار می رود که انصافاً با لیگ های دیگر علی الخصوص انگلستان و اسپانیا فاصله زیادی دارد و می توان بر آن خرده گرفت . اما در مقابل بعد از لیگ اسپانیا بیشترین درصد پیروزی تیمهای میهمان و کمترین درصد پیروزی میزبانها را دارد که می توان گفت نقص تساوی در این مورد جبران شده است .

و اما می رسیم به جدول مسابقات این 4 لیگ :

در انگلستان تیم منچستر با 57 امتیاز از 23 بازی با تیم دوم و سوم به ترتیب 6 و 14 امتیاز فاصله دارد و تیم آخر جدول یعنی واتفورد هم 10 امتیاز از تیم سه رده بالاتر خود عقبتر است .

در ایتالیا تیم اینتر با 51 امتیاز از 19 بازی با تیم دوم و سوم به ترتیب 9 و13 امتیاز فاصله دارد و تیم آخر جدول یعنی اسکولی هم 7 امتیاز از تیم سه رده بالاتر خود عقبتر است .

در اسپانیا وضعیت خوب است و تیم اول یعنی سویا با تیم پنجم تنها 5 امتیاز فاصله دارد اما در قعر جدول تیم ژیمناستیک قرار گرفته که با 3 رده بالاتر از خود 9 امتیار تفاوت دارد

و اما در بوندسلیگا هم به مانند لالیگا رقابت سختی در صدر جدول وجود دارد البته وضعیت لالیگا قدری بهتر است . وردربرمن با تیم چهارم جدول 4 امتیاز تفاوت دارد اما در قعر جدول تیم ماینتز با تیم سه رده بالاتر فقط 5 امتیاز فاصله دارد و حساسیت در قعر هم وجود دارد پس چرا مدام از نبودن هیجان در بوندس لیگا صحبت به میان آورده می شود ؟ چگونه کسی بدون مطالعه در یک رسانه ملی می تواند در ۳ جمله لیگ یک کشور را نقد کند ؟ شاید به این نتیجه رسیده باشید که از نظر آماری می توان بوندسلیگا را تیم اول یا دوم رده بندی کرد اما براستی چرا بوندسلیگا نتوانسته در جذب تماشاگر تلویزیونی موفق باشد ( فرصت در مورد تماشاگر استادیومی نیست اما جهت اطلاع باید عرض کنم درصد پر بودن استادیومهای آلمان از بقیه کشورها بیشترمی باشد ) به نظر من بزرگترین عامل همانا نبود ستارگان آسمان فوتبال دنیا در بوندس لیگاست و دلیل آن هم به طرز تفکر آلمانها و مشکلات سرمایه گزاری آنها در بخش فوتبال بر می گردد . بزرگترین تیم آلمان یعنی بایرن هم برای خرید هر بازیکنی بسیار دست به عصا راه می رود . به هر حال و با تمام آماری که ارائه شد باز هم تماشاگر فوتبال ترجیح میدهد حرکات رونالدینهو را ببیند ( که البته حق هم دارد ) ولو اینکه در هر بازی شاید 2 یا 3 بار بیشتر اتفاق نیفتد ! اما تمام این مسایل سبب نخواهند شد که بوندس لیگا را متهم به چیزهایی کنیم که در آن وجود ندارد . من بوندس لیگا را ضمن احترم به بقیه لیگها دوست دارم ولی امیدوارم مخالفینش برای نقد آن حداقل چند بازی را ببینند و با اتکا به ذهن خود و بازیهای گذشته لیگ آلمان قضاوت نکنند .

منتظر شنیدن نظرات شما هستیم .

دومین برد خانگی در لیگ ششم

 

آخرین بازی نیم فصل هم برگزار شد و پرونده دور رفت ششمین لیگ برتر فوتبال ایران موسوم به جام خلیج فارس به پایان رسید . خوشبختانه آنکه در پایان این دیدار با خاطری آسوده تر استادیوم پیر شهر را ترک کرد کرد ملوان و تماشاگرانش بودند . این دومین سالی است که ملوان توانسته است در برابر هر دو تیم شیرازی در انزلی پیروز از میدان خارج شود . شاید این پیروزی مقدمه ای باشد بر شروع اوجگیری ملوان و شاید هم …  به هر حال ترجیح می دهیم به نیمه امیدبخش این قضیه دل ببندیم و به هفته های بعد چشم بدوزیم .

ملوان در این بازی با چند تغییر به میدان آمده بود که عجیب ترینش استفاده از ایمان صیادنورد از ابتدای بازی بود . مهاجم تکنیکی اما کندی که تخصصش بازی در سالن است و بنا به اقتضای زمان (!) به ترکیب اصلی تیم بزرگسال راه یافته است . شاید کمبود بازیکن و خالی بودن دست احمدزاده عامل این کار باشد اما شاید بهتر بود سید جلال رافخوائی و یا قباخلو از ابتدا در ترکیب قرار می گرفتند که احتمالاً نبودشان به خاطر عدم آمادگی آنها در طول تمرینات یا مصدومیتهای خفیفشان بوده ولی بعد از حضور آنها در اواخر بازی به عینه می شد تحرک و کارآیی بهتر خط حمله را دید .

تغییر دیگر حضور فلاحتی در خط دفاع بعد از مدتها غیبت بود . با بازی خوب نیک نظر در این پست ، فلاحتی به یک نیمکت نشین بدل شد که البته درباره وی و چگونگی بازیش قبلاً صحبت کرده بودیم .

می توان گفت بازی با تسلط کامل ملوان آغاز شد و به همین ترتیب هم به پایان رسید اما این بازی هم به مانند خیل بازیهای دیگر ملوان درانزلی فقط با تسلط انجام شد و ملوانان طرفی از این قضیه نتوانسته اند ببرند . در کل بازیهایی که ملوان انجام می دهد فرصتهای اندکی بر روی دروازه حریف بوجود می آورند و بیشتر توپ را در میانه میدان به گردش در می آورند . تسلطی کارساز است که منجر به ایجاد موقعیت گل و در نهایت برتری امتیازی شود وگرنه جز تخریب روحیه بازیکنان و تماشاگران سودی نخواهد داشت .

لطفاً در آمار ذیل دقت فرمائید :

پاس – ملوان

گل اول ملوان در دقیقه 20( نیک نظر )

گل اول پاس در دقیقه 22( رحمتی )

ابومسلم - ملوان

گل دوم ملوان در دقیقه 92 ( قربانی )

گل سوم ابومسلم در دقیقه 94 ( اولروم )

ملوان – برق

گل اول ملوان در دقیقه 34 ( خدامرادی )

گل اول برق در دقیقه 35 ( عابدی )

به آمار فوق اضافه کنید دریافت سه گل از صبا باطری به فاصله 15 دقیقه  و به این نتیجه خواهید رسید که بازیکنان ملوان بعد از خوردن گل بازی را رها می کنند و دقیقاً در همین دقایق هم تیم حریف به گل می رسد .

سوال : چرا با وجود تعدد این اتفاق عجیب ، تاکنون فکری برای حل این مشکل نشده است به راستی اگر امروز و در دقایق پایانی رافخوائی نمی توانست گل دوم ملوان را به ثمر برساند می بایست نیم فصل را با چه خاطره ای ترک می کردیم ؟ آیا ملوان که کم هم گل می زند نباید از اندک داشته های خود هم به خوبی محافظت کند ؟ چرا کادر فنی خط دفاعی اش را توجیه نمی کند ؟ بشتر ریزش ملوان در خط حمله بوده و قسمت اعظم خط دفاعی آن سال پیش هم در کنار هم بازی می کردند و یحیی نژاد بزرگترین مهره ملوان بود که اینک در این تیم نیست پس چرا خط دفاعی اینگونه ضعیف عمل می کند ؟ شاید فاکتور تجربه و جوانی برای مهاجمین ملوان قابل درک باشد اما مدافعین که هم تجربه بازی در لیگ و هم هماهنگی و سابقه در کنار هم بودن را دارند اینگونه عمل می کنند ؟ اینها سوالاتی است که کادر فنی باید پاسخگوی آن باشد که اگر به این مهم ترتیب اثر داده نشود چه بسا مجبور به دادن تاوان سنگینی برای این قصور باشیم .

چهره هفته :

و اما چهره هفته کسی نیست جز مسعود غلامعلی زاد و سوال این است که چرا وی به عنوان چهره هفته برگزیده شد ؟

در اواخر نیمه اول و بعد از دریافت گل ملوان ، تماشاگران ملوانی که مدتی است رابطه خوبی با مسعود ندارند ( و به نظر من این رابطه بد پس از دریافت گل ناجوری بود که وی از پرسپولیس در دو فصل قبل دریافت کرد آغاز شد ) با تمسخر وی و ادای جمله مسعود پنجه طلا ولی با لحن آزار دهنده ای سعی در نشان دادن اعتراض خود به وی شدند . پس از آن هم وی در حالی که بی نهایت عصبی بود شروع به پاسخ دادن به این اعتراضات کرد به نحوی که عملاً بازی را رها کرده بود و در حالی که واقعاً غیرقابل مهار می نمود فریاد می کشید . حتی داور و بازیکنان و حبیبی و … هم نمی توانستند او را آرام کنند . بیشتر این اعتراضات مردم از جانب عده ای هوادار بود که در سمت ما می نشستند و من در مورد اینکه اصلاً آیا آنان هوادار به شمار می آیند یا نه و اینکه کار آنها صحیح بود یا غلط کاری ندارم اما حرفی که به مسعود زده شد آن اندازه ای نبود که وی واکنش نشان داد . جالب اینجاست که برادر مسعود هم در بین تماشاگران با عده ای درگیری مختصری پیدا کرد .

به نظر من مسعود با آن دروازبان سرپنجه ای که دو فصل قبل سراغ داشتیم تفاوت پیدا کرده است و اوج این اشتباهات نیز در فصل پیش به چشم خورد اما امسال و به خصوص در بازیهای خانگی اشتباه بزرگی که بتوان وی را مقصر اصلی معرفی کرد ندیده ام یا حداقل به خاطر ندارم . به نظر من هر سه گلی که از صبا خورد و همین گلی که امروز از برق خورد مقصرش خط دفاعی بود و نه مسعود اما باز هم با توجه به فصل پیش و اشتباهات عدیده اش با دریافت هر گل ، تماشاگران وی را سیبل اتهامات خود قرار می دهند . هر چند در بازی با ابومسلم ( در مشهد ) و در هنگام دریافت گل دوم دقیقاً همان اشتباهی را مرتکب شد که پارسال و در مقابل استقلال تهران و در آزادی مرتکب شده بود بازهم نمی توان لقب ناکام اصلی ملوان را به او نسبت داد . چیزی که این وسط مرا آزار می دهد فیلمبرداری از این صحنه و سوژه شدنش در برنامه نود است که بهانه خوبی به دست فردوسی پور و حتی تیمهای دیگر لیگ می دهد که بدین وسیله تماشاگر ملوان را متهم به جنجال کنند .

اما سخنم با عموم هواداران است که اگر ملوان بازیکنانش ضعیف هستند ، اگر اشتباه می کنند ، اگر حتی باعث باخت می شوند باز هم بازیکنان تیم محبوب ما به شمار می روند و وظیفه ماست که در میدان بازی به آنها روحیه بدهیم . ایرادی اگر هست می توان بعد از بازی به آن پرداخت و برای حل آن چاره ای اندیشید .

هر چند معتقدم راهی که تماشاگر ملوان می رود ولو اینکه درصدی اندک از کل باشند ملوان را به حاشیه و گوشه گیری سوق خواهد داد . بعدها در این رابطه سخن خواهیم گفت .

عکس هفته :

تصویر این هفته را از لابلای صفحات وب پیدا کردم .

تا مقاله بعدی فرصت دارید فرد مورد نظر و محل عکس را حدس بزنید !

آخریت تیر در چله ملوان

با سلام خدمت دوستان .

فبل از هر چیز از اینکه با همفکری ، پیشنهادات و نظرات خود ما را دلگرم می کنید ممنونم . مدت چند هفته ای است که سعی در بروز کردن و ایجاد یکسری تغییرات در ماهیت وبلاگ داشته ام که امیدوارم مورد قبول قرار گیرد . از این هفته سعی خواهم کرد دو آیتم را در پایان هر پست اضافه کنم که در مورد خوب بودن یا نبودنش منتظر نظر شما خواهم بود . قسمت اول ایجاد بخش چهره هفته است که مربوط به چهره خبرساز این هفته و چگونگی عملکرد وی می باشد و قسمت دوم ایجاد بخش عکس هفته است که معمولا اگر عکس جالبی از هر شخصی پیدا کردم حتما برایتان خواهم گذاشت . امیدوارم با کمک فکری خود مرا در بهتر شدن اینجا بازی فرمائید .

 

و اما در مورد بازی ملوان و برق مطالب زیادی را جمع آوری کرده بودم که متاسفانه و بعلت مشغله زیاد نتوانستم به موقع آماده کنم و با توجه به اینکه 24 ساعت دیگر تا آغاز بازی مانده است تصمیم گرفتم قسمت اعظم این تحلیل آماری را حذف کنم و بیشتر به کلیات بپردازم . امید است که مورد توجه قرار گیرد .

در هفته پایانی لیگ برتر دو تیم ملوان و برق در حالی به مصاف هم می روند که اولی برای ماندن تلاش می کند و دومی سعی در حفظ جایگاهش دارد . ملوانی که در کسب امتیازات در خانه تیم چهاردهم جدول است و در مقابل ، برق تیم ششم لیگ در کسب نتیجه در خارج از خانه به شمار می رود . می توان گفت برق در بیرون از خانه چهره بهتری دارد درست برعکس حریف قبلی ملوان یعنی ابومسلم که در کسب نتیجه در بیرون از مشهد تیم آخر لیگ محسوب می شود . در کارنامه تیم برق  18 گل زده و 18 گل خورده به چشم می خورد که از این جمع 11 گل آن را سه بازیکن به اسامی روبرت مارکوسی ( 5 گل ) محمد مطوری ( 3 گل ) و فرهاد محمدی ( 3 گل ) به ثمر رسانیده اند . یعنی چیزی حدود 61 درصد کل گلهای برق توسط این سه نفر زده شده است  البته گویا مطوری در این بازی غایب است اما این مثلث گلزن آنقدر خطرناک هست که با وجود نبود هر یک از آنان باز هم هر خط دفاعی را به تلاش بیشتر وادار نماید . میزان گل زده برق در هر بازی تقریبا 29/1 میباشد که برای ملوان چیزی در حدود 57/0 گل در هر بازی است یعنی تقریبا کمی بیش از نیم گل در هر بازی که حقیقتاً آمار مایوس کننده ای به شمار می رود به نحوی که طبق محاسبه دقایق بازی ملوان و برق به راحتی می توان فهمید که ملوان هر 157 دقیقه به گل می رسد ! ولی برق هر 70 دقیقه . البته در بازی قبل نکته ای بود که در اینجا ذکرش خالی از لطف نیست . با توجه به آمار ارائه شده در پست قبلی و اینکه مهاجمین ملوان تاکنون بسیار کم فروغ ظاهر شده بودند در بازی با ابومسلم دیدیم که قربانی توانست بالاخره گل بزند و قباخلو هم یک پنالتی بدست آورد و شابد این برای خط حمله ای که بسیار بی اثر نشان میداد نقطه عطفی به حساب بیاید . ملوان در مشهد برای بار سوم در این فصل بیش از یک گل زد و امیدواریم که این آمار روز به روز بهتر شود . البته احمدزاده برای جایگزینی نیک نظر در دفاع راست باید از فلاحتی استفاده کند که متاسفانه وی مهره قابل اعتمادی در این پست به شمار نمی رود و در کارهای دفاعی ( برعکس کارهای هجومی ) بسیار بی دقت و سهل انگار بازی می کند .

و اما در مورد گلهای خورده این دو تیم میتوان به نتایج جالبتری رسید . برق 18 گل زده و 18 گل خورده دارد یعنی 14/1 گل در هر بازی و ملوان 07/1 بار در هر بازی گل خورده دارد . بالاخره از یکی از موارد برق آمار بهتری داشتیم ! برق شیراز هر 70 دقیقه یکبار و ملوان هر 83 دقیقه یکبار گل می خورند که این تنها نقطه مثبت ملوان در برابر برق به شمار می رود که همانطور که قبلا توضیح دادم با توجه به قدرت گلزنی برق و اتکاء این تیم به مهاجمین گلزنی که در اختیار دارد دفاع ملوان یک 90 دقیقه سخت را در پیش روی خواهند داشت . پیروزی در این بازی برای ملوان از نان شب هم واجبتر است !  با نگاهی به برد راه آهن در برابر پیروزی و تساوی خانگیش در برابر ابومسلم و اینکه یک بازی کمتر هم نسبت به ملوان دارد می توان به اهمیت برد ملوان در بازی پایانی نیم فصل در برابر برق شیراز و ایجاد فاصله بین خود و دو تیم پایینتر جدول پی برد . امیدواریم فردا روز خوبی برای ملوان و کادر فنی اش باشد . برای اطلاع از اینکه کدام تیم موفق تر خواهد بود کافیست 24 ساعت صبر پیشه کنید !

 

چهره هفته

 

حقیقتاً  نوشتن از دایی در وبلاگی که منتسب به هواداران ملوان است شاید برای بعضی از دوستان چندان جالب نباشد اما به شخصه به سبب علاقه ای که به دایی دارم خواستم اولین بار در بخش چهره هفته از او شروع کنم هرچند این هفته هم در ملوان چهره شاخصی نداشتیم .

دایی به استقلال گل نزد اما به نظر من بزرگترین برنده بازی روز یکشنبه بود . سه تعویض 2 گل و یک پاس گل توسط همین تعویضی ها نام او را در صدر بهترینهای هفته قرار داد .

بیش از این به دایی نمی پردازیم و امیدواریم هفته بعد یک ملوانی به عنوان چهره هفته معرفی شود .

 

عکس هفته

    بدون شرح !